u ستاره

مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

1653: کل بازدیدها -

2: بازدیدهای امروز -

0: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   اولین روزنوشت

شنبه 85/7/22 ::  ساعت 9:45 صبح






¤نویسنده: ستاره مهاجر

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یه ارزوی مرده
اولین روزنوشت

vدرباره من

ستاره

ستاره مهاجر
من آدم صبوریم

vلوگوی وبلاگ

ستاره

vاشتراک در خبرنامه