u ستاره

[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]

[ خانه :: مدیریت وبلاگ :: پست الکترونیک :: شناسنامه ]

1652: کل بازدیدها -

1: بازدیدهای امروز -

0: بازدیدهای دیروز -

 RSS  -

!   یه ارزوی مرده

سه شنبه 85/7/25 ::  ساعت 9:24 صبح





تو رفتی و مهر در دلم پژمرد  احساس لطیف دود شد و به هوا رفت . دگر هیچ کس و هیچ چیز نتوانست التیام بخش دل دردمندم باشد .

من در غبار بی کسی گم شدم و به مانند مجنون سردر گم ماندم دلم هوای پر گشودن داشت و روحم در حسرت یک لحظه پرنده شدن بال بال می زد اما چه کنم که نشد .

حالا هر روز از خودم می پرسم برای چه باید بمانم وقتی همه ارزوهایم از بین رفته اند .

من از دنیا هیچ نمی خواهم ، فقط می خواهم بدانم چه کسی می تواند پاسخگوی متلاشی شدن رویاهایم باشد .


¤نویسنده: ستاره مهاجر

?  نوشته های دیگران( )

!   اولین روزنوشت

شنبه 85/7/22 ::  ساعت 9:45 صبح






¤نویسنده: ستاره مهاجر

?  نوشته های دیگران( )


!   لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یه ارزوی مرده
اولین روزنوشت

vدرباره من

ستاره

ستاره مهاجر
من آدم صبوریم

vلوگوی وبلاگ

ستاره

vاشتراک در خبرنامه